سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام

شاعر : سید حمید رضا برقعی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : مثنوی

ناگهان قلب حرم وا شد ویک مرد جوان          مثل تیری که رها میشود از دست کمان

خـسـته از ماندن و آماده رفـتن شده بود          بعد یک عمر رها از قـفـس تن شده بود


مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود          مست می آمد و رخساره برافروخته بود

روح او از همه دل کنده، به او دل بسته           بـر تـنـش دسـت یــدالله حـمــایـل بـستـه

یا عـلی گـفت که بر پـا بکند محـشر را          آمـده بـاز هم از جـا بـکـنـد خــیــبـر را

آمـد، آمـد به تــمـاشـا بکــشـد دیــدن را          معنی جمـلـه در پـوست نگــنـجـیـدن را

بارها از دل شب یک تـنـه بـیــرون آمد          رفـت از میـسـره از میـمـنه بیـرون آمد

آن طرف محو تماشای علی حضرت ماه          گــفـت: لا حَــولَ وَ لا قُـــوَّة الاّ بِــالـلـه

آه در مثـنوی ام، آیـنه حـیـرت زده است          بیت در بیت خدا واژه به وجد آمده است

رفتی ازخویش، که ازخویش به وحدت برسی          پـسرم! چند قـدم مـانـده به بعـثت برسی

نفس نیـزه و شمـشـیـر و سپـر، بنـد آمد          بـه تـمـاشــای نــبـرد تــو خـداونــد آمـد

باهمان حکم که قرآن خدا جان من است          آیه در آیه رجـزهای تو قـرآن من است

ناگهان گرد و غـبار خطـر آرام نشـست          دیدمت خرم و خندان قـدح باده به دست

آه آئـیـنــه در آئـیـنـه عـجـب تصویــری          داری از دست خودت جام بلا می گیری

زخمها با تو چه کردند؟ جوان تر شده ای          به خدا بیش تر از پیـش پـیـمـبر شده ای

پــدرت آمـده در ســیـنــه تـلاطـــم دارد          از لبت خواهش یک جرعه تـبـسم دارد

گوش کن خواهرم از سمت حـرم می آید          با فــغــان پــســرم وا پـــســرم مـی آیــد

باز هم عطر گـل یاس به گــیـسو داری          ولی اینـبـار چرا دست به پـهـلـو داری؟

کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است          یاس در یاس مگر مادر من برگشته است؟

مـثـل آئـیـنـۀ در خــاک مـکــدر شـده ای          چشم من تار شده؟ یا تو مکرر شده ای؟

من تو را در همه کــرب و بـلا می بـینم          هر کجـا می نگـرم جـسم تو را می بیـنـم

ارباً اربا شده چون برگ خزان می ریزی          کاش می شد که تو با معجزه ای برخیزی

مانده ام خیره به جسمت که چه راهی دارم          بایــد انــگـار تو را بـیــن عـبا بگــذارم

بـایـد انگــار تو را بـیـن عـبـایــم بـبـرم          تا که شش گوشه شود با تو ضریحم پسرم

نقد و بررسی